غرب برای مدیریت جنگ ادامه دار اوکراین نیاز به سیاستی خواهد داشت. در اروپا، نگرانی فزایندهای در مورد پیامدهای اقتصادی و امنیتی بلندمدت انزوای روسیه وجود دارد، این احتمال وجود دارد که ناتو در صورت گسترش جنگ توسط پوتین، هجوم پناهندگان اوکراینی و افزایش قیمت انرژی، مستقیماً با روسیه درگیر شود. به گزارش پایگاه خبری […]
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی پیک قلم به نقل از خبرآنلاین، ریچارد هاس رییس شورای روابط خارجی آمریکا در مقاله ای برای نشریه فارن افرز، با عنوان” یک استراتژی برای اوکراین در مدت طولانی ” نوشت:
با گذشت ۱۰۰ روز از جنگ روسیه علیه اوکراین، درخواست ها برای پایان دادن به درگیری در ایالات متحده و اروپا افزایش می یابد. ایتالیا طرح صلح مفصلی را ارائه کرده است، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه بر اهمیت دادن به روسیه تاکید کرده است، و هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده، پیشنهاد کرده که اوکراین باید در ازای صلح، واگذاری خاک به روسیه را در نظر بگیرد.
اما جنگها تنها به یکی از دو راه ختم میشوند: زمانی که یک طرف اراده خود را بر طرف دیگر تحمیل میکند، ابتدا در میدان نبرد، سپس در میز مذاکره، یا زمانی که هر دو طرف مصالحهای را که به جنگ ترجیح میدهند می پذیرند. در اوکراین، هیچ یک از این سناریوها به این زودی محقق نخواهد شد. این درگیری به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده است و نیروهای روسیه و اوکراین اکنون در یک منطقه نسبتاً محدود علیه یکدیگر متمرکز شده اند. از نظر دیپلماتیک، اوکراینیها علاقه چندانی به پذیرش اشغال روسیه در بخشهای وسیعی از خاک خود ندارند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به نوبه خود، علاقه چندانی به موافقت با هر چیزی که در داخل کشور میتواند به منزله شکست باشد، ندارد. پس نتیجه اجتناب ناپذیر این است که این جنگ ادامه خواهد داشت.
با خروج پیروزی و سازش از گزینه های میز برای آینده قابل پیش بینی، ایالات متحده و اروپا به یک استراتژی برای مدیریت یک درگیری بدون پایان نیاز دارند. «مدیریت»، نه «حل»، واژهای کاربردی در اینجا است، زیرا یک راهحل تقریباً به طور قطع مستلزم تغییری اساسی در رفتار مسکو است، که یا ناشی از اعتراض گسترده مردمی در روسیه ناشی از فروپاشی اقتصادی یا تلفات عظیم یا فشار چین است. هیچ راه حلی به احتمال زیاد اتفاق نمی افتد. محتملتر است که باید منتظر ظهور یک رهبر جدید روسیه بود که آماده پذیرش یک اوکراین واقعاً مستقل است و این متأسفانه فراتر از توانایی غرب است. با این حال، آنچه غرب می تواند انجام دهد، حفظ و افزایش حمایت خود از اوکراین، رعایت محدودیت های مربوط به دخالت مستقیم نظامی خود و افزایش فشار اقتصادی بر روسیه است. این به منزله سیاستی است که برای مقابله و نه پایان دادن به جنگ طراحی شده است.
با دست نیافتنی شدن تغییر رژیم در کی یف، پوتین جاه طلبی های خود را کاهش داده است و تمرکز خود را بر کنترل بخشی از جنوب و شرق اوکراین در تلاش برای گسترش و اتصال سرزمین هایی که در سال ۲۰۱۴ تصرف کرده بود، کرده است. اعتقاد بر این است که اوکراین سزاوار این نیست که یک کشور مستقل باشد. در نتیجه، تصور پایان دادن به درگیری پوتین دشوار است. اگر نیروهای روسی در تهاجم مستمر خود در دونباس عملکرد ضعیفی داشته باشند، او از پذیرش آنچه که بسیاری ممکن است به عنوان شکست در جنگی که او آغاز کرده بدانند بیزار باشد. انجام این کار می تواند او را در برابر چالش های داخلی آسیب پذیر کند و می تواند میراث او را مشخص کند. از سوی دیگر، اگر نیروهای روسی دست برتر را به دست آورند، پوتین دلیلی برای موافقت با توقف جنگ نخواهد دید.
با کاهش بیشتر چشم انداز صلح، بعید است که هر یک از تحولاتی که می تواند محاسبات پوتین را تغییر دهد، تحقق یابد. به عنوان مثال، انتقاد داخل روسیه از جنگ را در نظر بگیرید. اوکراین مدعی است که سی هزار سرباز روسی قبلاً در نبرد کشته شده اند، در حالی که ارزیابی های دیگر نشان می دهد که این تعداد بیشتر است. رقم دقیق هرچه باشد، مطمئناً بزرگتر از آن چیزی است که کرملین تصور می کرد. در یک جامعه عادی، این امر باعث کاهش حمایت از جنگ می شود. اما از آنجایی که دولت می تواند به طور موثر اطلاعات را کنترل کند و مخالفان خود را سرکوب کند، انتقاد داخلی از جنگ تاکنون نسبتاً کمرنگ بوده است.
اگر فشار اقتصادی بالا برود چه؟ در حال حاضر، تحریم ها به حدی نیست که پوتین را تهدید کند. قیمت های بالاتر نفت و ظهور خریدارانی مانند هند به جبران کاهش فروش به غرب کمک کرده است. اروپا نیز به نوبه خود به واردات گاز روسیه ادامه می دهد. اگر این کار را متوقف کند، روسیه برای فروش گاز به دیگران به سختی تحت فشار خواهد بود، اما اروپا احتمالا به خرید ادامه خواهد داد. کشورهای اروپایی که نگران اقتصاد خود هستند، تا زمانی که نتوانند از عرضه گاز جایگزین یا منابع انرژی جایگزین مطمئن شوند، در برابر قطع واردات مقاومت خواهند کرد – که تحقق همه آنها سالها طول خواهد کشید.
سپس چشم انداز فشار از سوی چینی وجود دارد که تاکنون در کنار روسیه بوده است. اگر غرب پکن را متقاعد می کرد که از مسکو فاصله بگیرد، در آن صورت پوتین ممکن است متوجه شود که تهاجم او به قیمت یک شریک حیاتی برای او تمام شده است. ایالات متحده و اروپا باید هر کاری که می توانند برای جدا کردن این دو قدرت انجام دهند، از جمله ارائه مشوق هایی به چین و همچنین هشدار دادن به این کشور مبنی بر اینکه ادامه حمایت از روسیه منجر به وخامت بیشتر روابط آمریکا و چین خواهد شد. اما حتی اگر تلاش کنند، تلاشهایشان باز هم ممکن است با شکست مواجه شود، زیرا شی جینپینگ، رئیسجمهور چین به شدت از انجام هر کاری که منجر به شکست روسیه میشود یا نشان میدهد که او در ارتباط نزدیک چین با روسیه اشتباه کرده است، بیمیل خواهد بود.
محاسبات کی یف پیچیده تر است. مانند هر کشور مورد حمله، اوکراین نیز مجبور شده است اهداف جنگی خود را مشخص کند. دولت این کشور با یک صدا صحبت نمی کند و خود ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین نیز موضع خود را تغییر داده است. گاهی اوقات، او پیشنهاد کرده است که چیزی کمتر از وضعیت موجودی که از سال ۱۹۹۱، زمانی که اوکراین از اتحاد جماهیر شوروی مستقل شد، تا سال ۲۰۱۴ حاکم بود را نمی پذیرد. در مواقع دیگر، او اشاره کرده که اوکراین می تواند با بازگشت به شرایط متفاوت زندگی کند. وضعیت پیشین، وضعیتی که پس از سال ۲۰۱۴ اما قبل از تهاجم سال ۲۰۲۲ حاکم بود و روسیه را تحت کنترل کریمه و قسمت هایی از دونباس قرار داد.
اوکراین برای تعیین اینکه آیا برای صلح تلاش کند یا خیر، باید تعدادی از عوامل را در نظر بگیرد. مهم ترین آن هزینه مستقیم جنگ است. بر اساس گزارش سازمان ملل، این کشور تاکنون بیش از سه هزار تلفات غیرنظامی متحمل شده و به گفته زلنسکی، روزانه صد سرباز را از دست می دهد. انتظار می رود اقتصاد اوکراین در سال جاری ۴۵ درصد کوچک شود. از زمان آغاز جنگ، بیش از ۶.۵ میلیون اوکراینی از جمعیت ۴۴ میلیونی، کشور را ترک کرده اند. بیش از هفت میلیون آواره داخلی هستند. تحمل چنین هزینه های هنگفتی دشوار است.
یکی دیگر از عواملی که اوکراین باید در نظر بگیرد، احتمال تغییر موج نظامی است. اگرچه نیروهایش بسیار بهتر از حد انتظار عمل کرده اند، اما نمی تواند تصور کند که به این کار ادامه خواهند داد. از آنجایی که روسیه نیروها و قدرت آتش خود را در بخش کوچکتری از کشور متمرکز کرده است، شاهد بهبود شانس خود بوده است. سناریوهایی که در آن اوکراین نیروهای روسی را به مرز عقب راند، احتمالی که میتواند پوتین ناامید را به فکر استفاده از سلاحهای کشتار جمعی وادار کند، بسیار کمتر از یک ماه پیش به نظر میرسد.
پیچیده تر کردن محاسبات تصمیم گیری اوکراین، قدرت ماندگار نامشخص غرب است. در ایالات متحده، حمایت هر دو حزب از تسلیح اوکراین، نوعی کشمکش را نشان می دهد. حزب جمهوری خواه نشانه های کلاسیک انزواطلبی را بروز می دهد. ۱۱ سناتور جمهوری خواه و ۵۷ نماینده جمهوری خواه مجلس نمایندگان به بسته کمکی ۴۰ میلیارد دلاری که در ماه مه تصویب شد رای منفی دادند. دیگر جمهوری خواهان برجسته، از جمله دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق و جی دی ونس، نامزد جمهوری خواه سنا در اوهایو، استدلال کرده اند که نیازهای داخلی باید بر کمک به اوکراین اولویت داشته باشد. از طرف دموکرات ها، افزایش قیمت بنزین، تا حدی نتیجه جنگ، یک مشکل سیاسی جدی برای دولت بایدن ایجاد می کند. مسائل دیگر به هم ریختگیهای اوکراین است، با سقط جنین، کنترل اسلحه، تورم، امنیت مرزی، و جرایم شهری که همگی برای جلب توجه آمریکایی ها رقابت می کنند. در اروپا، نگرانی فزایندهای در مورد پیامدهای اقتصادی و امنیتی بلندمدت انزوای روسیه وجود دارد، این احتمال وجود دارد که ناتو در صورت گسترش جنگ توسط پوتین، هجوم پناهندگان اوکراینی و افزایش قیمت انرژی، مستقیماً با روسیه درگیر شود.
با این حال، با وجود این ملاحظات، اوکراین تقریباً به طور قطع مقاومت خواهد کرد. به دلایل خوب و قابل درک، در برابر تسلیم هر قلمرو مقاومت خواهد کرد. اوکراینی ها به قدرت ارتش و روحیه برتر خود اطمینان دارند و معتقدند که سازش ارضی فقط اشتهای پوتین را تغذیه می کند. بی رحمی جنگ، افکار عمومی و نخبگان را سخت کرده است. به نظر می رسد زلنسکی مطمئن است که می تواند حمایت آمریکا و اروپا را حفظ کند. همه اینها به شدت نشان می دهد که اوکراین استقامت خواهد کرد و از پذیرش صلح به هر قیمتی خودداری خواهد کرد.