کمترین هدف پوتین می تواند این باشد که پایان جنگ همراه با “خودمختاری کامل دو جمهوری دونتسک و لوهانسک” باشد. این وضعیت می تواند خط حائلی بین اوکراین غربگرا و روسیه ایجاد کند که از نظر امنیتی برای روس ها بسیار حائز اهمیت است. البته، متعهد شدن اوکراین به خلع ید از سلاح های استراتژیک، […]
آرزوها و اهداف پوتین
۱. چند روز قبل از حمله، پوتین در یک سخنرانی گفته بود که جدایی اوکراین از شوروی سابق، اشتباهی بزرگ بود. از این رو، شاید بلندپروازانه ترین آرزوی حاکم بلامنازع مسکو، این باشد که اوکراین را ضمیمه خاک روسیه کند کما این که قبلا شبه جزیره کریمه در جنوب اوکراین را به خاک روسیه ملحق کرد. اما او می داند که در عصر جدید چنین چیزی تقریباً محال است هر چند که تا قبل از الحاق کریمه به روسیه نیز پنداشته می شد عصر کشور گشایی به پایان رسیده است.
به هر حال اشغال نظامی و الحاق یک کشور به کشوری دیگر، تبعات سنگین و دراز مدتی دارد که پوتین هم از آنها آگاه است. به ویژه آن که تنها حدود نیمی از مردم بخش شرقی اوکراین حامی روسیه اند و سایر اوکراینی ها، در تضاد با روسیه اند و نمی شود آنها را برای همیشه زیر سلطه داشت. این بعیدترین شکل ممکن برای پایان جنگ است.
۲. رئیس جمهور روسیه گفته است هدفش اشغال اوکراین نیست بلکه می خواهد این کشور را از شر “نئونازی ها” رها کند.
اشاره او به حکومت غربگرای فعلی اوکراین است که از ۲۰۱۴ ، جایگرین دولت حامی مسکو شده است. «ویکتور یانوکوویچ» رئیس جمهور طرفدار روسیه در جریان اعتراضات مردمی ۲۰۱۴ برکنار شد و از آن زمان، حامیان آمریکا و اروپا در “کی یف” حکمرانی می کنند. برای پوتین، جایگزینی حکومتی دست نشانده در اوکراین، آرزویی است که اگر برآورده شود، به یک پیروزی راهبردی در همسایگی اروپا نائل شده است.
نگرانی امنیتی روسیه این است که اگر اوکراین در اردوگاه غرب بماند، ممکن است به ناتو بپیوندد. روس ها نمی توانند حضور ناتو در مرزهای غربی شان را تحمل کنند.
ویکتور یانوکوویچ رئیس جمهور طرفدار روسیه در اوکراین طی جریان اعتراضات ۲۰۱۴ برکنار شد.
هر چند رئیس جمهور پیشین اوکراین که حامی روسیه بود، می گفت که کشورش نیازی به ناتو ندارد ولی بعد از سرنگونی اش، پارلمان اوکراین در سال ۲۰۱۷ لایحهای را تصویب کرد که طبق آن عضویت در ناتو یکی از اهداف کشور قانونی شد و در سال ۲۰۲۰ نیز ناتو، اوکراین را به عنوان «شریک فرصتهای پیشرفته» شناخت.
این روند نزدیکی به غرب و مشخصاً ناتو، نگرانی امنیتی روسیه را تشدید کرده است. روی کار آمدن حکومتی نزدیک به مسکو در کی یف، خواب راحت را به کرملین بارخواهد گرداند.
۳. حتی اگر هیچ کدام از اهداف یا آرزوهای فوق برآورده نشود، جدا کردن دو جمهوری دونتسک و لوهانسک از اوکراین هم پیروزی بزرگی برای روسیه خواهد بود.
چند روز قبل، پوتین این دو جمهوری را به رسمیت شناخت و البته تنها کشوری در دنیاست که این دو را به رسمیت شناخته است و حتی نزدیکان روسیه هم تبعیت نکرده اند.
این جدایی به دو صورت قابل تصور است: به صورت دو کشور مستقل یا به صورت الحاق به روسیه.
تجربه شبه جزیره کریمه برای پوتین بسیار خوشایند بود چرا که ابتدا آن را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخت و سپس این کشور مستقل (از نظر روسیه) در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ همه پرسی الحاق به روسیه را با موافقت نزدیک به ۹۷ درصد برگزار کرد و دو روز بعد هم پوتین رسماً سند الحاق کریمه به روسیه را امضا کرد و این شبه جزیره را بخشی جدایی ناپذیر از خاک روسیه دانست. تکرار چنین سناریویی می تواند برای پوتین تجدید خاطره باشد!
۴. هدف جدی و قابل دسترس تر پوتین می تواند این باشد که پایان جنگ همراه با “خودمختاری کامل دو جمهوری دونتسک و لوهانسک” باشد. این وضعیت می تواند خط حائلی بین اوکراین غربگرا و روسیه ایجاد کند که از نظر امنیتی برای روس ها بسیار حائز اهمیت است. البته، متعهد شدن اوکراین به خلع ید از سلاح های استراتژیک ، عدم پیوستن به ناتو و نیز لغو تحریم های غرب علیه مسکو، می تواند از شرط های روسیه برای پایان جنگ در اوکراین و باز پس گیری به رسمیت شناختن این دو جمهوری باشد.
دستیابی به این هدف برای روسیه یک دستاورد استراتژیک محسوب می شود.
البته این ها، صرفا آرزوهای پوتین و اهداف روسیه است و باید دید در صحنه جنگ و معادلات بین المللی چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. تا این جای کار که البته آمریکا و اروپا، جز حمایت سیاسی و ارسال اندکی سلاح به اوکراین و نیز تحریم محدود علیه روسیه، کاری نکرده اند و ای بسا هم نتوانند یا نخواهند به خاطر اوکراین، وارد جنگی شوند که آن سرش ناپیداست. اگر اوضاع به همین منوال پیش برود، شاید پوتین دستکم به آرزوی شماره ۴ برسد. فعلاً باید تحولات را رصد کرد… .