یازدهم آذرماه، سالروز واقعه ی تلخی ست که یکی از دلیرمردان خطه گیلان زمین را مقهور ناملایمات و ناجوانمردی های جبر تاریخ معاصرمان قرار داد. حادثه ایی که به شهادت سردار باوقار و باوفای نهضت جنگل منتهی شد تا درس عبرتی باشد برای نسلهای امروز جامعه ی اسلامی مان که فرصتها و سرمایه ها را […]
یازدهم آذرماه، سالروز واقعه ی تلخی ست که یکی از دلیرمردان خطه گیلان زمین را مقهور ناملایمات و ناجوانمردی های جبر تاریخ معاصرمان قرار داد. حادثه ایی که به شهادت سردار باوقار و باوفای نهضت جنگل منتهی شد تا درس عبرتی باشد برای نسلهای امروز جامعه ی اسلامی مان که فرصتها و سرمایه ها را قدرشناخته و نقش آفرین در بزنگاه های تاریخ باشند. همگان آگاهند که تامل در تاریخ جنگل بر لزوم بصیرت و زمانشناسی، در ادوار و صحنه های مختلف تاریخ پرفراز و نشیب این سرزمین تاکید دارد تا همچون تجربه ایی گرانسنگ، زحمات بی دریغ و خالصانه ی دلاورمردان و تاریخ سازان جامعه ی خویش را قدر نهند و اغفال در بزنگاه تاریخ را دریابند! آری پیام واقعه ی یازدهم آذرماه ۱۳۰۰هجری شمسی یکی از هزاران عبرتهای تاریخی سرزمین ماست که روزشهادت سردار پرافتخار نهضت جنگل و یگانه مدافع حقوق ملت ستم کشیده ی این سرزمین را در اواخر عهد استبداد و انفعال قاجاری فریاد می زند.
امسال نیز یکصدمین سال شهادت سردار نهضت جنگل را به سوگ همراه با تامل و تفکر نشسته ایم! سرداری که ۴۳ سال عمر پربرکت خویش را برای نجات ملت مظلوم این خطه ی شمال از زیر یوغ استبداد داخلی و استعمار خارجی صرف نمود تا شاید الگویی باشد برای یک خیزش ملی با هدف نیل به آزادی و استقلال و برابری! روندی که همواره در سخنان و خطابه های سردار دلاور جنگل مورد تاکید و تصریح بود و تلاش می کرد نقشه های شوم بیگانگان زیاده خواه را برای ذهنهای خفته و از همه جا بیخبر آن روزگار تبیین و تشریح نماید.
بی جهت نیست که رهبر معظم انقلاب اسلامی نظام شورایی گیلان در دوران میرزاکوچک خان جنگلی را مینیاتوری از یک نظام اسلامی در این خطه ی سرسبز برشمردند و تلاشهای سردار بزرگ جنگل، مقابل ظلم و دیکتاتوری رضاشاه و استعمار دول روس و انگلیس را قدر دانستند.
آری سخن از فراز و نشیب نهضت جنگ و انقلاب مشروطه ی گیلان بسیار است و پرداختن به نقش کم نظیر میرزای جنگلی در این دو واقعه جذاب.
افسوس که جزئیات این دو واقعه، نه تنها در وجیزه ی حاضر نمی گنجد بلکه به همت و قلم فرسایی صاحب نظران حقیقت جو و خوش ذوقی نیاز دارد تا ابعاد مختلف این تاریخ را بطور علمی، مستند و مستدل بررسی کنند وبه تدریج و پیوسته ، افکار عمومی را نسبت بدان آگاه و سرشار نمایند.
کوتاه سخن اینکه سیره ی رفتار و شیوه ی گفتار میرزا کوچک جنگلی، منادی غیرت، دلاورمردی، صداقت، پایداری، نوعدوستی و حق طلبی برگرفته از تاریخ کهن این سرزمین است. رفتار او در مواجهه با دشمنان ملت، شجاعت را فریاد می زد و خطابه ی او الگویی از روشنگری و بصیرت افزایی مختص به شرایط آن روزگار را ارایه می دهد؟! رفتار ایثارگرانه ی او در تمامی عرصه ها یادآور ابیاتی از شیخ اجل سعدی شیراز است که فرمود:
آن نه من باشم که روز جنگ بینی پشت من
آن منم کاندر میان خاک و خون بینی سری
کان که جنگ آرد به خون خویش باز می کند او روز میدان
وان که بگریزد به خون لشکری
فراموش نکنیم که این ابیات، بخشی از هویت فرهنگی، ملی و تاریخی ما ایرانیان است و سردار جنگل همچون هزاران هزار قهرمان و دلاور نام آشنا و گمنام این سرزمین، شاخص ها را هویت ساخت و هویت خویش را همچون الگویی اثرگذار در ازمنه ی تاریخ به شاخص های فرهنگی و ملی و مذهبی ایران اسلامی پیوند زد . شاید که امروز درس عبرتی باشد برای مردمان زمانه ی ما، تا با الگوپذیری از وقایع گذشته، هوشمندانه ارزشها را ارج نهاده و در مقابل انواع ترفندها، هجمه ها و فشارهای زیاده خواهان عالم و ایادی سرسپرده ی استکبار و استعمار، سره از ناسره تمییز دهند. بی شک با چنین درایت و نکته سنجی ست که می توان حقیقت را از واقعیات غیر حقیقی بازشناخت و دستاوردهای گرانسنگ این سرزمین را به نسهای آینده منتقل نمود.
به امید پیروزی و سربلندی روزافزون ملت بزرگ ایران در مقابله با ظلم و جور و استکبار
نویسنده: دکتر حسین کلهر ، کارشناس تاریخ سیاسی
انتهای پیام/.