مشابه این حملات اسرائیل در ابعادی بسیار کوچکتر در دهه های گذشته با هدف قرار دادن چهره های نظامی، سیاسی، فرهنگی در کشورهای مختلف منطقه رخ داده، ولی حمله ای در این سطح و هدف قرار دادن جمعیتی در این گستره چند هزار نفری بی سابقه بود. اسرائیل، رژیمی است که در ایجاد وحشت در میان غیر نظامیان به بهانه دفاع از خود تخصص، تجربه و ید طولایی دارد. حملات رژیم تروریست اسرائیل به سیستم های ارتباطی که مورد استفاده اقشار مختلف غیر نظامی و نظامی است، یک بار دیگر نشان داد تکنولوژی به همان اندازه که نشانه پیشرفت علمی بشریت است، می تواند به عنوان ابزاری جنگی و سلاحی خطرناک و «تیغی برنده در دست زنگی مست» مورد استفاده قرار گیرد و جان انسان های بیشماری را به خطر اندازد و سکوت و بی عملی جامعه بین الملل، جهان را به نقطه ای خطرناک سوق می دهد که ابزارهایی که مورد استفاده غیر نظامیان است در آینده توسط بازیگران دیگر مورد استفاده نظامی قرار گیرد.
چنین حملاتی اگر عادی شود، ممکن است در آینده به صورت مکرر شاهد انجام آن باشیم.اسرائیل دهها سال است که مخالفان خود را در کشورهای همسایه از جمله در لبنان از طریق خودروهای بمبگذاری شده، ارسال نامه‌ها و بسته های بمب گذاری شده، ردگیری صاحبان موبایل، ترورهای هدفمند با ابزارهای مختلف و انواع و اقسام شیوه های رعب انگیز و تروریستی برای تحمیل خواسته های خود حذف کرده و برای قرار دادن کشورهای مورد هدف در معادلات سیاسی و امنیتی خود اقدام نموده است. لبنان به دلیل موقعیت جمعیتی، جغرافیایی، سیاسی و امنیتی خود و به واسطه حضور گروههای مختلف مبارز فلسطینی و مقاومت در آنجا، دهه هاست که عرصه عملیات مختلف تروریستی و نظامی اسرائیل حتی قبل از تاسیس حزب الله و محور مقاومت بوده است.
عملیات تخریبی در سیستم های ارتباطی ۱۷و ۱۸سپتامبر و حمله هوایی ۲۰سپتامبر در چارچوب توسعه جنگ اسرائیل در جبهه‌های مختلف و تشدید تنش در منطقه با هدف تحریک حزب‌الله از یک سو و کشاندن آن به یک جنگ فراگیر برای حذف آن از بخشی از نوار مرزی و اشغال مجدد این منطقه و کشاندن حزب الله به پشت لیطانی صورت میگیرد. تلاشی برای تکرار تهاجم ۱۹۸۲به لبنان که در طی آن سازمان آزادیبخش فلسطین ناگزیر از خروج از لبنان شد. حملات اسرائیل به شبکه های ارتباطی در لبنان ساعاتی پس از آن انجام شد که دولت اسرائیل در سحرگاه سه‌شنبه اعلام کرده بود، تصمیم گرفته «بازگشت اهالی شمال به خانه‌هایشان را به اهداف جنگ اضافه کند.» درهمین راستا یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل به آموس هوکشتاین، فرستاده آمریکا گفته بود: «تنها راه باقیمانده برای تضمین بازگشت ساکنان شمال اسرائیل به مناطق خود، از طریق اقدام نظامی خواهد بود.» انفجارهای لبنان هممان با اعزام تیپ ارتش اسرائیل از نوار غزه به جبهه شمالی رخ داد و لشکر کماندویی ۹۸از جنوب برای فعالیت تحت فرماندهی شمال منتقل شد.
انجام این سه عملیات رژیم اشغالگر چند هدف عمده را دنبال می کند:
الف- واکنش به شکست نتانیاهو در تحقق اهداف اعلام شده: با نزدیک شدن به سالگرد عملیات طوفان الاقصی وعدم توفیق اسرائیل در نابودی حماس یا ترور یحیی سنوار و دیگر رهبران مقاومت در غزه و آزاد کردن اسرای اسرائیلی و بالا گرفتن موج اعتراضات داخلی خانواده های اسرا و شهرک نشینان آواره از خانه های خود در تل آویو، نتانیاهو در صدد اجرای عملیات علیه حزب الله و تحمیل بهای سنگین بر آن به عنوان حامی جدی مقاومت فلسطین در غزه بر آمد تا بتواند از حجم اعتراضات داخلی بکاهد و با بهبود جایگاه خود در افکار عمومی، دستاوردی در این زمینه برای خود مهیا کند .
ب- متوقف کردن حمایت‌های حزب‌الله لبنان از مردم غزه: هدف دیگر اسرائیل برای وادار کردن حزب الله به عدم حمایت از حماس و مقاومت در غزه و کرانه باختری و فلسطین و دستیابی به توافقی جداگانه با حزب الله برای پایان دادن به جنگ بود. یک روز پس از آغاز عملیات «طوفانالاقصی» جبهه مقاومت در لبنان فعالیت خود را در حمایت از مردم فلسطین آغاز کرد و این حمایت همچنان ادامه دارد.
سید حسن نصرالله درسخنان اخیر خود اعلام کرد که «به رغم تمام تبعات و پیامدها، مقاومت از یاری رساندن به غزه و کرانه باختری منصرف نخواهد شد. مقاومت لبنان هرگز از حمایت از غزه دست نخواهد کشید به نتانیاهو و گالانت و همه اشغالگران قویا میگویم جبهه مقاومت در حمایت از غزه متوقف نخواهد شد. »
ج- بازگرداندن جمعیت شهرک نشین شمال: از اهداف استراتژیک اسرائیل برگرداندن شهرک نشینان شمال به سر خانه و زندگی خود بوده است. در طی یک سال گذشته به دلیل حجم عملیات حزب الله در این مناطق دهها هزار نفر بناگزیر مناطق مسکونی خود را ترک کرده و در نقاط دیگر سکنی گزیده اند.
اتفاقی که بار مالی زیادی بر اسرائیل تحمیل کرده و نارضایی و خشم آوارگان شهرک نشین را برانگیخته است. معاون رئیس ستاد ارتش صهیونیستی اوضاع در جبهه شمال را یک شکست تاریخی برای اسرائیل عنوان کرده است. به گفته دبیر کل حزب الله، «جبهه لبنان، یکی از مهمترین عوامل فشار بر دشمن و یکی از مهمترین ابزارهای مذاکره‌است که در اختیار گروههای مقاومت فلسطین قرار دارد. روز سه‌شنبه از کانال‌های رسمی و غیر رسمی پیام‌هایی دریافت شد مبنی بر آنکه هدف از تجاوز اخیر، متوقف کردن جبهه لبنان است.» او توقف جنگ علیه غزه را تنها راه برای توقف حملات و عملیات حزب الله علیه اشغالگران اعلام کرد و گفت «تنها راه برای بازگرداندن آوارگان [رژیم] به شمال توقف حملات به نوار غزه و کرانه باختری است، اقدامات [نتانیاهو] روند آواره شدن افراد در شمال را افزایش داده و فرصت بازگرداندن آنان را محال می‌کند».
د- تحمیل بهای سنگین بر حزب‌الله: دو عملیات علیه شبکه ارتباطی برای مهار حزب الله در لبنان و تضعیف توانایی آن در مدیریت ایمن ارتباطات بین رهبران ارشد آن برنامه ریزی شد. هدف اسرائیل ضربه به سیستم فرماندهی و کنترل مقاومت و ایجاد هرج و مرج در ساختار فرماندهی نظامی آن بود.
این دو عملیات ارتباط بین رهبران سیاسی و اداری حزب الله را دچار خدشه کرد. عملیاتی که برای غلبه بر آن و یافتن شیوه جدید و بی خطر ارتباطی زمان میبرد. با این حال، گفته می شود دستگاه‌های ارتباطی به چارچوب نظامی حزب مرتبط نبوده اند. به همین جهت حمله هوایی روز جمعه به ضاحیه با هدف تضعیف حزب الله در حوزه نظامی صورت گرفت. کشته شدن فرماندهان ارشد نظامی حزب الله در تکمیل دو عملیات اخلال در شبکه ارتباطی بود و نشان از شبکه گسترده نفوذ درون حزب الله دارد.
در رابطه با دو عملیات نخست، سید حسن نصرالله اذعان کرد که حزب الله «متحمل یک ضربه امنیتی و انسانی بزرگی شده که در تاریخ مقاومت در لبنان و همچنین در سطح این کشور و درگیری با رژیم صهیونیستی بی سابقه بوده» ولی تاکید کرد «ما آماده هر سناریویی در جبهه نبرد هستیم و انفجارهای اخیر هیچ تاثیری بر ساختار مقاومت نداشت.» توجه به این نکته نیز ضروری است که سیستم های مورد حمله فقط مورد استفاده نیروهای حزب الله نبود و بسیاری از مردم عادی در لبنان به دلیل مشکلات کمبود برق از این شیوه های ارتباطی استفاده می کردند.
ه- جنگ روانی و رسانه ای علیه حزب الله: غیر از اهداف عملیاتی، این مجموعه عملیات رژیم صهیونیستی، عمدتا با هدف نمایش آسیب پذیری و ضعف حزب الله، توسعه ترس در لبنان و تهییج و فشار افکار عمومی و نیروهای رده پایین حزب الله بر رهبران مقاومت جهت تغییر سیاستهای آنان در قبال درگیری با اسرائیل از یک سو و نمایش قدرت خود، تقویت اعتماد به نفس در بین نیروهای خودی و قدرت نمایی رژیم صهیونیستی در عرصه فناوری و اطلاعات و اثبات برتری خود به مخالفان و ارسال این پیام واضح به افکار عمومی داخل سرزمین های اشغالی بود که می تواند بدون تحمل خسارت در میدان جنگ یا هزینه سنگین نظامی به حزب الله ضربه جدی وارد آورد. اسرائیل، به ویژه پس از پرتاب موشک حوثی ها به سمت تل آویو و عملیات متعدد حزب الله، با این دو حمله و حمله هوایی بعدی به دنبال معکوس کردن معادله به نفع خود بر آمد.
با وجود این، به رغم این دو حمله و حملات نظامی بعدی به مواضع حزب الله، استقرار نیروهای حزب الله مانند گذشته در مرزهای شمالی ادامه دارد و از بازگشت هزاران صهیونیست به این مناطق جلوگیری کرده است. و برتری تکنولوژیک و حملات چندجانبه تروریستی عملا موجب بازگرداندن بازدارندگی به نفع اسرائیل نشده است.
و- واکنش به حمله موفق حزب الله به پایگاه یگان ۸۲۰۰اسرائیل: حزب الله در پاسخ به ترور فرمانده ارشد مقاومت «فواد شکر» در عملیات اربعین دو پایگاه مهم رژیم صهیونیستی را هدف قرار داد: پایگاه «گلیلوت» محل اصلی یگان ۸۲۰۰مسئول اطلاعات و سایبری آمان و پایگاه دفاع هوایی موشکی «عین شیمر» که دارای سامانه‌های پدافندی آرو (پیکان)، فلاخن داوود و گنبد آهنین است. طی این دو حمله ۲۲نفر کشته و ۷۴نفر زخمی شده بودند. البته این اتفاق همراه با سکوت خبری کامل صهیونیست ها همراه شد.
تردیدی نیست که یکی از علل مهم سه عملیات رژیم صهیونیستی در روزهای ۱۷و ۱۸و ۲۰سپتامبر لبنان، نشان دادن واکنش به عملیات موفق اربعین حزب الله بود و این قصه سر دراز دارد. حال باید دید حزب الله در پاسخ به سه عملیات تروریستی سنگین اخیر اسرائیل و نقض کلیه خطوط قرمز آن توسط رژیم صهیونیستی و شهادت دهها نفر از مردم لبنان از جمله فرماندهان نظامی ارشد خود چه واکنشی نشان خواهد داد؟ عکس العمل متحدین حزب الله در محور مقاومت چه خواهد بود؟ و در این معادله نامتوازن جایگاه و موضع ایران چه خواهد بود؟
