شرکتهای مادرتخصصی تولید استانی زیر مجموعه ی صنعت برق کشور، سرمایه اند یا هزینه؟ حذف و انحلال این شرکتها خود راهکاری اثر گذار برای تامین منابع لازم برای توسعه ی زیرساختهاست. در بخش نخست این مطالب( مقاله گذشته)، تحلیلی از بیتوجهی مسئولان و متولیان کشور، به ارتقای زیرساخت های تولید و شبکههای انتقال پرداختم و […]
شرکتهای مادرتخصصی تولید استانی زیر مجموعه ی صنعت برق کشور، سرمایه اند یا هزینه؟
حذف و انحلال این شرکتها خود راهکاری اثر گذار برای تامین منابع لازم برای توسعه ی زیرساختهاست.
در بخش نخست این مطالب( مقاله گذشته)، تحلیلی از بیتوجهی مسئولان و متولیان کشور، به ارتقای زیرساخت های تولید و شبکههای انتقال پرداختم و یادآور شدم که هیچ گاه نمی توان کمبود نیرو برای توزیع از طریق شبکه های انتقال و توزیع را به طور صرف، به فعالیت ماینرها و تولید رمز ارز های مختلف، تعمیم داد؛ هرچند که این مقوله، خود یکی از علل افزایش مصرف تلقی میشود.
در بخش دوم بحث، اینجانب تلاش دارم، ضمن تاکید بر توجه جدی به توسعه زیرساختهای حوزه برق و ترمیم و بهسازی شبکه های انتقال و توزیع، نقش شرکتهای مادر تخصصی تولید، زیرمجموعه صنعت برق کشور در استان های مختلف را در افزایش هزینه ها و محدودیت در اجرای طرح های عمرانی این صنعت واکاوی و بررسی نمایم.
تغییر نگاه مسئولین به صنعت برق و انرژی از حالت کالا محور به یک محصول استراتژیک و امنیتی نیازمند دگرگونی و تغییر در نگاه های مدیریتی در دو سطح کلان و خرد است. مدیریت هزینه در صنعت برق بسیار حائز اهمیت می باشد و نباید در این بخش سرمایه گذاری در امور زیربنایی تولید برق را هزینه دانست، بلکه یک سرمایه گذاری برای ایجاد زیرساخت پایدار انرژی و ایجاد آسایش و امنیت برای مصارف خانگی و صنعتی و تجاری است. متاسفانه در دولتهای یازدهم و دوازدهم به این موضوع مهم و اساسی با دید هزینه نگریسته شده است. حتی در بعضی موارد، هزینه های مربوطه به جای اینکه صرف ساخت امور زیر بنایی گردد، صرف ایجاد شرکت های دولتی جدید برای اموری که قبلاً هم توسط شرکت های موجود قدیمی اداره و اجرا میشده تکرار گردیده است. در این مبحث به ایجاد شرکتهای مادر تخصصی تولید استانی می پردازم. آیا اساساً ضرورتی برای صرف هزینه و ایجاد مدیریت های موازی در این صنعت وجود داشت؟ صرف هزینه جهت ایجاد این شرکت ها که دارای سیستم های مدیریتی که در سطح مدیران ارشد است، در راستای ایجاد چه نوع تغییرات فنی و استراتژیک به صرفه و صلاح بخش انرژی می باشد؟ این سوال مطرح است، کاری که قبلاً توسط شرکت های دولتی از مدتها قبل انجام می گرفت، چرا مجدداً تحت لوای شرکت های مادر تخصصی تولید استانی تاسیس گردید؟ ساخت تشکیلات جدید پشتیبانی و مالی این شرکت ها هزینه ی اضافی را بر دولت تحمیل می کند. مثل پرداخت حقوق های آنچنانی، منابع انسانی، ساختمان ها، وسایل تدارکات و …، هزینه های چند صد میلیاردی را در سال بر صنعت تولید وارد می کند. به طور مثال یک شرکت مادر تخصصی تولید در یک استان ده پرسنل داشته باشد و به طور متوسط هر پرسنل ۱۵ میلیون تومان ماهیانه درآمد داشته باشد برای یک سال مبلغ یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان حقوق و دستمزد می باشد حال این مبلغ را برای ۳۳ استان کشور معادل ۵۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان برای یک سال هزینه حقوق و دستمزد میگردد همچنین به این مبلغ هزینههای تدارکات، لوازم اداری پشتیبانی، خودرویی و مخصوصاً قیمت های ساختمان و دفاتر این شرکت ها را اضافه کنیم و متوسط قیمتی حدوداً ۲۵ میلیارد تومان در هر استان در نظر بگیریم سرجمع برای یک سال این شرکتها برای دولت چیزی حول و حوش ۸۲۵ میلیارد تومان هزینه بردار است و این سیستم هزینه بجز ساختمانهای آن غیر قابل برگشت است حال مبلغ را برای مدت حدوداً ۵ سال که از تاسیس این شرکت ها می گذارد در نظر بگیریم مبلغی نجومی هزینه شده است و این مبلغ در یک سیستم مدیریت هزینه صحیح و هدفمند میتوانست تبدیل به زیرساخت برای تولید انرژی در این سال ها گردد! سیستم های تولید خود دارای مدیریتهای مستقل و زیر نظر شرکت مادر تخصصی توانیر (دفتر فنی تولید) قبلا بوده و برنامه ریزی می شد. آیا بهتر نبود مدیرانی که در شرف بازنشستگی بودند در سطح کلان دولت به جای اینکه شرکتهایی را برای بعد از بازنشستگی خود در نظر بگیرند، این هزینه را در تولید برای ساخت نیروگاه ها و بهسازی تجهیزات به کار می بردند؟ عدم برنامه ریزی در مدیریت هزینه و همچنین سمت و سو ندادن به آن موجب می گردد، با اعمال سلیقه ای در سطح کلان، هزینه های اضافی را به دولتها تحمیل نمایند. شرکتهای مادر تخصصی تولید در استانها با مالکیت بر نیروگاه های دولتی چه باری را از روی دوش تولید برمیدارند؟ به جای هزینه کرد در بحث منابع انسانی و سخت افزاری این شرکتهای مادر تخصصی استانی بهتر نبود در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی و تبلور اقتصاد مقاومتی در صنعت برق، با مدیریت هزینه و سمت و سو دادن آن به تولید و آینده نگری و سرمایه گذاری در این صنعت جلوی بروز مشکلاتی که امروزه با آن دست به گریبان هستیم را بگیریم…! صرف هزینه در امور تولید و بهسازی تجهیزات یک هزینه نیست، یک سرمایه گذاری برای تولید پایدار است. استهلاک های بالا در این صنعت می طلبد که با پشتوانه مالی مناسب، کمر همت به رشد تولید ببندیم. قصد ما از بیان موضوع پرداختن صرفاً در جهت مدیریت هزینه ها به نفع صنعت برق است؛ این که امروزه به دنبال صرفاً صرفهجویی توسط مصرف کنندگان باشیم، چه حمایتی در جهت تولید و سرمایه گذاری امور زیر بنایی و پشتیبانی صنعت برق و تضمین نیاز مشترکان ایجاد می کند؟ سئوالی اساسی که متولیان و تصمیم گیران فعلی صنعت برق باید بدرستی بدان فکر کرده و پاسخ دهند….!؟
نویسنده: عیسی گوهردانی، کارشناس ارشد مهندسی برق قدرت
انتهای پیام/.