این روزها خبر از برداشت برنج از مزارع شالیکاری گیلان است. محصولی که نام خود را از حاصل رنج کشاورزان سخت کوشی به عاریت گرفته، تا سختی کشت و کار در مزارع شالیکاری را در ذهنها یاد آور شود. آری برنجی که با رنج به عمل می آید تا امنیت غذایی مان در این سرزمین، […]
این روزها خبر از برداشت برنج از مزارع شالیکاری گیلان است. محصولی که نام خود را از حاصل رنج کشاورزان سخت کوشی به عاریت گرفته، تا سختی کشت و کار در مزارع شالیکاری را در ذهنها یاد آور شود. آری برنجی که با رنج به عمل می آید تا امنیت غذایی مان در این سرزمین، دستخوش تهدید و التهاب نشود. پایگاه خبری تحلیلی پیک قلم گزارش می دهد:
با این توصیف، همچنان نگرانی ها در خصوص کمبود تولید برای حفاظت و ضمانت از امنیت غذایی ایران زمین، نقطه ی عطف مطالب مطروحه در محافل کارشناسی ست. بویژه اینکه این روزها بحران اوکراین و درگیری نظامی روسیه با این کشور منتزع از اتحاد جماهیر شوروی، همچنان سایه ی شوم کمبود و قحطی را در اقصی نقاط عالم گسترانیده و روز به روز بر نگرانی ها برای تهیه و تامین مواد غذایی در بازارهای جهانی افزوده است.
گرچه محور فعالیتهای کشاورزی روسیه و اوکراین بر تولید غلات و دانه های روغنی استوار است، اما بدیهی ست که هرگونه بحران و کمبودی در این زمینه، اثرات مخرب خود را بر بازار غلات جهانی از جمله برنج بر جای می گذارد و در خوش بینانه ترین حالت، فشار گرانی را بر گرده ی مصرف کنندگان کشورهایی که برنج یا گندم را از دیگران خریداری می کنند، وارد می آورد. چرا که روسیه و اوکراین از جمله کشورهای تولید کننده ی غلاتی هستند که به ۲۸ درصد از نیاز بازارهای جهانی به گندم ، ۲۹ درصد به جو، ۱۵ درصد به ذرت و ۷۵ درصد به روغن آفتابگردان پاسخ می گویند؛ و هرگونه اخلال در عرضه ی کالاهای اساسی توسط این دو کشور، بازارهای جهانی را به طور فزاینده ای ملتهب ساخته و در پی آن تورم های سنگین و کمرشکنی را به جوامع مختلف تحمیل می کند.
مصداق این مدعا اینکه، امسال مجموع افراد درگیر با ناامنی غذایی در جهان از ۴۴۰ میلیون نفر به یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر یعنی حدود ۴ برابر افزایش یافته است. این در حالی ست که صادرات مواد غذایی کشور اوکراین به بازارهای جهانی، به تنهایی غذای ۴۰۰ میلیون نفر را تامین می کند و روسیه و اوکراین با یکدیگر حدود دو سوم غلات مورد نیاز کشورهای مصر و لیبی و نیمی از غلات مورد نیاز کشورهای لبنان و تونس را تامین می نمایند…!
بی دلیل نیست که امروز، پس از گذشت حدود صد و شصت و پنج روز از حمله نظامی روسیه به اوکراین، بازار جهانی نظاره گر فشارهای فزاینده ناشی از کمبود و گرانی انواع مواد غذایی دراقصی نقاط عالم است…!
از این که بگذریم شرایط کمبود عرضه برنج در بازار جهانی که پیش از وقوع بحران اوکراین همواره مشهود بوده، زمینه ی تامین کالاهای استراتژیک بخش کشاورزی را برای کشورهایی که وارد کننده برنج تلقی می شوند سخت و طاقت فرسا کرده است. برخی از کارشناسان کشاورزی در جهان اذعان می کند که تداوم روند فعلی، امکان خرید برنج در بازار جهانی را در سالهای آتی به حداقل می رساند و قیمت آن را به چندین برابر افزایش می دهد.
اینگونه مصادیق زیاد است و جملگی نشان از اهمیت تولید و امنیت غذایی در جهان از جمله ایرانمان دارد. کشوری ۴ فصل، با زیرساختهای عظیم اقتصادی و کشاورزی که تنها با یک برنامه ریزی ساده و جلب اعتماد کاربران بخش کشاورزی می تواند خودکفایی در عرصه ی تولید انواع غلات و محصولات زراعی و باغی را در این سرزمین مستعد عینیت بخشد. البته این ضرورت تا حدودی در عرصه ی تولید گندم به خودکفایی منجر شده و نیاز است تدابیر لازم در حوزه ی افزایش تولید برنج برای رفع نیاز سالانه ی کشور که حدود ۳ میلیون تن تخمین زده می شود، اتخاذ شود. الزامی که نگارنده ی این سطور را بر آن داشت تا اهمیت خودکفایی در حوزه ی تولید برنج را در بستر بهره گیری از ارقام گواهی شده ی پرپتانسیل و مرغوب تشریح نماید.
حال ببینیم شرایط تولید برنج در کشور ما چگونه است؟ بررسی ها نشان می دهد که سالانه ۳ میلیون تن برنج نیاز مصرف ۸۰بیش از میلیون ایرانی است. از این میزان تنها دو میلیون و ۸۰۰ هزار تن در داخل تولید می شود، که گیلان در بهترین وضعیت، سهم تولید ۷۰۰ هزار تنی برنج سفید ایران را به خود اختصاص داده است. یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن برنج هم سالانه از خارج وارد می شود تا از بروز هرگونه التهاب درروند عرضه ی این کالای اساسی در بازارهای داخلی جلوگیری شود.
اما شرایطی که در خصوص التهاب بازارغلات از جمله برنج در جهان پیش آمده، سبب شده تا متولیان اداره ی امور کشورتدابیر لازم را برای نیل به خودکفایی در عرصه تولید برنج اتخاذ کنند تا دریک برنامه ی میانمدت، کمبود یک میلیون و۲۰۰ هزار تنی برنج را که امروز از طریق واردات تامین می شود، در داخل تولید نمایند.
حال برای این کار راهکاری که برای افزایش تولید در استانهای برنج خیز کشوربه ویژه استان شمالی ایران ازجمله گیلان در نظر گرفته شده جایگزین کردن ارقام گواهی شده با بهرهوری بالا و کیفیت مناسب است تا بجای ارقام بومی و سنتی کشت شود و کشور را بسوی خودکفایی در عرصه ی تولید برنج سوق دهد.
رئیس سازمان جهاد کشاورزی گیلان درهمین رابطه به نگارنده این سطور گفت که امسال سه رقم پر پتانسیل با کیفیت بالا به نام های آنام، رش و شیرودی گواهی شده، به کشاورزان گیلانی معرفی شده و در فصل زراعی حاضر، حدود ۲۰ هزار هکتار از شالیزارهای استان گیلان زیر کشت این ارقام رفته است. اتفاقی که ضمن حفظ کیفیت محصول، افزایش بهره وری در واحد سطح را بدنبال داشته است. چراکه هر یک از این ارقام گواهی شده، کیفیتی همچون گونه های هاشمی و علی کاظمی دارند اما به لحاظ بهره وری در واحد سطح، بین ۳ تا ۴ تن در هر هکتار بیشتر از ارقام بومی و سنتی محصول می دهند…!
با این توصیف تنها راه ارتقاء بهره وری در واحد سطح و افزایش فزاینده ی تولید برنج در اراضی ثابت شالیکاری گیلان، فرهنگ سازی و اگاهی بخشی برای استقبال از گونه های اصلاح شده و پرپتانسیل آنام، رش و شیرودی گواهی شده است.
از سوی دیگر آقای صالح محمدی با علم واطلاع کافی از بهره وری بالا و ارتقاء کیفی گونههای پر پتانسیل ح،اصل از تحقیقات کارشناسان ایرانی بر عزم جدی خود برای برنامه ریزی هر چه بیشتر در جهت نهادینه کردن فرهنگ کشت ارقام پر پتانسیل گواهی شده تاکید کرده و گفته : تلاش دارد در بستر استقبال شالیکاران گیلانی، سطح زیر کشت ارقام گواهی شده ی پرپتانسیل درشالیزارهای استان را از ۲۰ هزار هکتار امسال به بیش از ۴۰ هزار هکتار برای سال آینده افزایش دهد. با این توصیف اگر سالانه تنها ۲۰ هزار هکتار به حجم شالیزارهایی که ارقام گواهی و اصلاح شده کشت می کنند، اضافه شود؛ می توان انتظار داشت در یک دوره زمانی ۵ تا ۷ ساله حدود نیمی از شالیزارهای ۲۳۸ هزار هکتاری استان گیلان زیر کشت ارقام با کیفیت سودهی چون آنام، رش و شیرودی گواهی شده برود و جهشی در روند نیل به خودکفایی برنج در کشور ایجاد نماید.
بی شک تحقق این هدف مهم و استراتژیک، مستلزم جلب اطمینان شالیکاران سختکوشی ست که برنامههای کارشناسانه و اثرگذار سازمان جهاد کشاورزی را در راستای بهبود شرایط و منافع اقتصادی خود ببینند. راهکاری که با توجه به نوع نگرش و عادت شالیکاران سنتی، الزامات و ظرافتهای خاص خود را طلب می کند.
در همین راستا یک محاسبه ی کارشناسانه می تواند زمینه ساز تنویر افکارجامعه ی مخاطب در امر ارتقای بهره وری تلقی شود. پیشتر اشاره شد که گیلان اکنون ۲۳۸ هزار هکتار شالیزار دارد و اگر نیمی از شالیزارهای استان گیلان به ارقام پر پتانسیل اختصاص یابد، رقمی بین یکصد تا یکصد و بیست هزار هکتار شالیزار را بدست می دهد و کشت ارقان گواهی شده ی پرپتانسیل در این حجم از شالیزار با افزایش ۳ تا ۴ تن بهره وری در هر هکتار ، حداقل بین یکصد و پنجاه تا ۲۰۰ هزار تن به ظرفیت تولید برنج سفید در گیلان اضافه می نماید. این مهم خود گامی اساسی در جهت تضمین امنیت غذایی در شرایط سخت و پرالتهاب بازارهای جهانی ست.. فراموش نکنیم که در حال حاضر در ۹۰ درصد از شالیزارهای استان گیلان تنها ارقام بومی و محلی کشت می شود که به رغم داشتن کیفیت بالا اما به لحاظ حجم تولید از عملکرد پایین تری برخوردار هستند…!
در اینجا انتظار می رود که شالیکاران سخت کوش و متعهد گیلانی، کمی در خصوص ویژگی های ارقام پرپتانسیل جدیدی که از سوی سازمان جهاد کشاورزی استان معرفی و عرضه می شود، تامل و تعمق نموده و در بستر تعامل و اطمینان دوسویه، زمینه ایجاد جهش و ارتقاء بهره وری در واحد سطح و در نهایت افزایش درآمد خود را فراهم آورند.
نکته مهم دیگری که نباید از نظرها دور داشت، لزوم ترویج فرهنگ کشت دوم در مزارع شالیکاری گیلان است. درهمین راستا نیز برنامه های هدفمندی در قالب اینکه کشت سبزی صیفی و علوفه به عنوان کشت دوم در شالیزارهای استان، از سوی سازمان جهاد کشاورزی گیلان در دست اقدام قرار گرفته است. راهکاری که علاوه بر ایجاد درآمد اقتصادی مضاعف برای شالیکاران، گام های موثری در جهت تامین نهاده های دامی برای پرورش دام های سبک و سنگین استان بر خواهد داشت.
رییس سازمان جهاد کشاورزی گیلان در همین رابطه به نگارنده گفت: بذرهای اصلاح شده ی شبنم برسیم، نخود علوفه ای و ترتیکاله – که گیاهی کرامینه از جنس گندم است- به کشاورزان علاقمند معرفی شده است. فراموش نکنیم که در حال حاضر، یک میلیون و ۴۰۰ هزار راس دام در استان گیلان نگهداری میشود که ۴۰ درصد آنها یعنی معادل ۵۰۰ هزار راس، دام سنگین و ۶۰ درصد آنها یعنی معادل ۸۰۰ هزار راس، دام سبک هستند ؛ که در قالب ۱۲ هزار واحد کوچک روستایی و پنجاه هزار بهرهبردار ثبت شده، نگهداری می شوند. جدای از این در حال حاضر ۶۰ واحد دامداری بزرگ نیز در استان گیلان با پروانه بهره برداری فعال هستند که در آنها نیز هفت هزار راس انواع دام سنگین نگهداری می شود. جالب اینکه عمده ترین مشکل نگهداری دام در استان گیلان کمبود علوفه است؛ پدیده ایی که بازار فروش تضمین شده ای را برای تولید کننده های نهاده های دامی در استان ایجاد می نماید.
نکته ی قابل توجه اینکه ، کارشناسان جهاد کشاورزی اذعان می کنند که برداشت سه مرحله ای نهاده ها در نیمه دوم هر سال از ویژگیهای بارز این بذرهای علوفه ای است…! اتفاقی که میتواند گام های موثری در حوزه تامین نهادهای دامی در استان برداشته و جهشی در درآمد سالیانه بهره برداران اراضی کشاورزی استان بویژه شالیکاران سختکوش ایجاد نماید.
به نظر می رسد که تحقق این اهداف مهم که خود از گام های اساسی در راستای ارتقاء تولید و اقتصاد ملی به شمار می آیند در گروه فرهنگ سازی و آگاهی بخشی است. چرا که هر یک از کشاورزان و شالیکاران استانمان اگر از مواهب اجرای چنین طرح هایی آگاه باشند، به راحتی از آن استقبال نموده و زمینه تحولات گسترده و شگرف را در حوزه تولید بخش کشاورزی فراهم می نمایند. امید آنکه این نوشته برای تحقق عینی این هدف مهم موثر افتاده و بتواند نظر بخش قابل توجهی از کشاورزان سخت کوش گیلانی را در راستای رفع نیازهای جامعه و ارتقای توان اقتصادی خانوارهای کشاورزی و شالیکار جلب نماید. ان شاء الله
نویسنده : دکتر حسین کلهر، روزنامه نگار و کارشناس مطالعات منطقه ایی
انتهای پیام/.